●
نميدونم وجود من نحس بوده يا رو بخت ملت سنگيني ميکردم چون از وقتي
از مملکت اومدم بيرون همينطور ملت دارن زن ميگيرن و شوهر ميکنن ! ببينم
خبري شده اونورا؟ وام ميدن ٬ يخچال ميدن ٬ چه خبره ؟! شانس ماست ديگه ٬
هر جا بريم ٬ يه جاي ديگه آباد ميشه ! خلاصه گفته باشم اگه درفکر اينکارا
هستين بجنبين که يه وقت ديدن تابستون يه سر اومدم اونورا و زبونم لال
بخت جماعت باز کور شد!...چه ميدونم والا!
نوشته شده در ساعت 11:24 PM