●
- کجا ميروي زندانبان زيبا
با اين کليد آغشته به خون ؟
ـ ميروم آن را که دوست ميدارم آزاد کنم
اگر هنوز فرصتي به جاي مانده باشد .
آن را که به بند کشيده ام
از سر مهر ٬ ستمگرانه
در نهاني ترين هوسم
در شنيع ترين شکنجه ام
در دروغ هاي آينده
در بلاهت پيمانها .
مي خواهم رهائيش بخشم
مي خواهم آزاد باشد
و حتي از يادم ببرد
و حتي برود
و حتي بازگردد و
ديگري را دوست بدارد
اگر ديگري را خوش داشت .....
Jaques Prévert
ب.ت : اينهم قسمت مورد علاقه ي
دهقون که من سانسور کرده بودم :
واگر تنها بمانم و
او رفته
با خود نگه خواهم داشت
هميشه
در گودي کف دستانم
تا پايان عمر
لطف پستان هاي الگو گرفته از عشقش را.
نوشته شده در ساعت 11:32 AM