-->


yekiazparis

:: Email ::


:: Musique ::




Ne me quitte pas


Ne me quitte pas-Jaques Brel

:: Archive ::


:: Remerciements ::

Blogger

samedi, février 12, 2005


فيلم ساختن مانند سفري طولاني است ٬ در ابتداي سفر ٬ به آنچه فکر ميکني مقصد است و اينکه پس از رسيدن چه ها که نخواهي کرد ٬ اما هر چه در راه پيشتر ميروي ٬ روياي مقصد جاي خود را به سوالي اساسي تر ميدهد : آيا واقعا روزي خواهم رسيد ؟!

فرانسوا تروفو

و من اين روزها مست زيبايي هاي اين سفر پر اضطراب شده ام و دلباخته ي نگاه همسفران .‌ آدمهاي قصه ام که روزي فقط نامي بر کاغذ بودند امروز آنقدر جان گرفته اند که رو در روي هم بايستند ٬ دخترک گلفروش من دارد ياد ميگيرد که چگونه ميتوان هم معصوم بود و هم زن و هم پر غرور و مرد مسن کافه دار هر روز خاکستري تر ميشود ٬ همانطور که ميخواستم ٬ همانطور که در پرانتزي جلوي اسمش نوشته بودم .‌ تا «بالندگي» هست ٬ ميتوان با کابوسهاي شبانه و اضطراب روزانه کنار آمد ٬ مهم «خلق » است ٬ هر چه که ميخواهد باشد ... تنها بايد خدا باشي تا لذت آفرينش را درک کني ....

نوشته شده در ساعت 7:26 PM